بسم الله الحق المبين
و اعدوا لهم ما استتعطم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوكم
پنجم آذر سالروز طلوع خورشيد عشق ، ظهور خاكي نشينان آسماني ، ورود طلايه داران ميادين جهاد و شهادت و حاملان رايت منصور حق ، ميلاد خجسته بسيج مبارك و ميمون باد .
ياران ! ظهور و بروز انقلاب در ايران اسلامي ، ضربه غير قابل تصوري بود كه به يكباره به برج و باروي تفكر و انديشه غرب و شرق فرود آمد و همه بنيانهاي پوسيده اي را كه بر اومانيسم ، سكولاريسم و ليبراليسم بنا نهاده شده بود به ديده ترديد و ابهام نگاه كرد و بي هيچ مبالغه اي ، علت العلل دشمني ها و نا به هنجاريهاي سياسي ، ديپلماتيك و بر خوردهاي خصمانه صاحبان قدرت و استكبار جهاني كه منجر به محاصره سياسي ، اقتصادي ، جنگ تحميلي و دهها مقوله كمر شكن ديگر شده از همين امر نشأت مي گيرد ، چرا كه عليرغم همه بافته هاي تمدن جديد ، حاكميت ديني خود را در آن مقطع حساس بعنوان تنها آلترناتيو داراي ساز و كار تأمين نياز عزت مدارانه بشر امروز و مبشر صلح و آزادي و رهائي حقيقي آحاد افراد بشر مطرح نمود و در فرايند دور انديشي معمار كبير انقلاب اسلامي ، حضرت امام (ره) ، كه اقدامات ستيزه جويانه و خصمانه پنهان و آشكار استكبار جهاني را مادام كه فرياد حق طلبي بلند باشد را مستمر مي دانستند ، بناي دژي مستحكم و غير قابل نفوذ بنام بسيج كه ميتوانست ضامن استمرار حكومت ديني و تأمين شرايط حيات طيبه باشد ، شكل گرفت و اينچنين بسيج پا به عرصه وجود گذاشت تا در بحراني ترين شرايط ، سينه هاي بيكران حماسه هاي سرخ عاشورائي را خلق نمايند و بر فراز رفيع ترين بلنداي نياز ، آهنگ جانبازي و رشادت را بنوازد و آن شود تا مراد و مقتدا و خالقش ، سرود همنوائي با او را سرايد و بودن با او را از افتخارات خويش شمرد و اميد به حشر در قافله خلوص او را داشته باشد . زيرا بسيج ، مدرسه اي است كه راه يافتگان به آن با پالايش درون ، جلوه هاي جمال و جلال الهي را به نمايش مي گذارند ، بسيج ميدان كارزاري است كه در آن مي بايد بت هاي درون را شكست تا بت هاي بيرون را كه جلوه باطل و تجسم پليدي شياطين هستند را نا بود كرد . بسيج ميعادگاه عاشقان سر از پا نشناخته اي است كه كه جسم و جان را در بر دوست در طبق اخلاص نهاده و در استمرار آهنگ عزت آفرين و هميشه جاويدان قافله سالار كربلا “ اني لا اري الموت الا السعاده و الحياه مع الظالمين الا برما ” ، سر سپردگي جز بر آستان حضرت دوست نداشته و دل مالا مال از نفرت و انزجار خود را نسبت به طاغوت و طاغوت پرستان هماره پر جوشش نگه داشته است . بسيج ، بارگاهي است كه جز پاكان را در حريم آن راه و مأوا نباشد و گلدسته اي است كه بر بلنداي آن جز اذان عشق و ايثار ، عزت و سربلندي سروده نشود ، بسيج پتانسيل عظيمي است كه از مسير آن مي توان مهمترين تغيرات اجتماعي ، فرهنگي ، سياسي و اقتصادي را در جهان اسلام به سود استراتژي مطلوب در توسعه ديني به انجام رساند و با عمل به آرمان رهائي بخش آن ، شاهد حكومت مشتي دست نشانده استكبار بر جهان اسلام و به تبع آن اين همه فجائع در فلسطين ، لبنان ، افغانستان ، عراق و ساير بلاد اسلام نبود و مهمتر آنكه غزل خيبت مشتي رجاله هاي دين فروش و سرسپردگان شياطين غرب كه هنوز در رؤياي بازگشت اربابان خويشند را به آخر رساند ، و از اينروست كه حيات و رشد و بالندگي جامعه ما به تداوم هويت فرهنگي اين مولود بي بديل قرن بسته است و با چشم بسيج نگريستن به عبرت تاريخ است كه ميتوان بيش از اين شاهد ذلت پذيري در مقابل چهره كريه و هيمنه پوشالي ابر جنايتكار جهان ، آمريكاي دد منش ، كه امروز در سويداي دل بلاد كفر ، المان ، فرانسه و انگليس و مجموعه اروپاي ملحد ظهور و بروز كرده است ، نبود و تا اين حد ساده لوحانه و كودكانه دل به وعده هاي سراب گونه عاملان قتل و غارت مسلمين و خون آشامان قرن نبست كه عزت و سربلندي را بايد در آستان ربوبي جست كه “ العزة لله و لرسوله و للمؤمنين ” و شنيد فرياد ستم سوز حق و استراتژي توحيدي را كه “ محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار ” و گردن نهاد فرمان مطاع حق را كه “ لا يتخذ المؤمنون الكافرين اوليا، من دون الله ” .
ياران ! تلاش دشمن غدار آن است كه با سست نمودن پايه هاي اعتقادي و نفوذ تفكرات التقاطي كه چند صباحي است به مدد كوتوله هاي سياسي و مرعوبين ذليل دشمن در پيكره جامعه تزريق مي شود ، همچون موريانه ها درخت تناور انقلاب را از پاي در آورد و گرچه بايد گفت زهي خيال باطل ، لاكن بر همه آناني كه چشمشان به نور ولايت آشناست و سجده هاي صبورانه نيمه شبان عارفان خاك نشين را تفسير مي كنند ، آنانكه اشك را ترجمه و زخم ها را مي فهمند و از قنوت طلائي سپيده دمهايشان تبسم حق جلوه مي كند ، قافله اي كه عاشوراي خونين را مي فهمند و تقواي ستيز را با تحفه ذلت بار پرهيز معاوضه نمي نمايند و بالاخره آناني كه بوي لبيك سرخ را استشمام كرده اند ، يعني تك سواران عشق ، بسيجيان غيور و غيور مردان بسيجي ، فرض است كه لحظه اي غفلت ، لحظه اي خطا در تحليل مسائل سياسي كشور ، لحظه اي خوش باوري نسبت به نظام سلطه و دين گريز جهاني و بالاخره لحظه اي ترديد و دو دلي در صحت آموزه هاي ديني و آرمان جهادي فرهنگ ذلت ناپذير تشيع به خود راه ندهند و هوشيارانه حركات مرموز ايادي و جيره خواران استكبار جهاني را كنترل نمايند و نيك بدانند كه آني غفلت ، چه بسا اسلام عزيز را براي سالهاي متمادي در محاق جهل و ناداني و در سيطره و حصار ظالمان و ستمگران قرار دهد و خداي نا كرده عزت و اقتدار ، آزادي و استقلال كنوني كه حاصل خونهاي مقدس و پاك بهترين بندگان خداوند است به خطر افتد و فرجامي ننگين ، يعني قرار گرفتن در دام استكبار جهاني ، امريكاي جنايتكار و صهيونيزم بي هويت كه كمترين راه خلاصي و علاج از آن متصور نباشد در انتظارمان باشد و هرگز چنين مباد ، كه والله ناصر المؤمنين و المجاهدين .
حبيب حسن زاده بافقي
مدرس سياسي
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 05,دسامبر,2024